باورهایِ سفید شبیه صدایِ سکوت

در آغوش کشیدنِ کلمات به هنگامِ بی قراری!

باورهایِ سفید شبیه صدایِ سکوت

در آغوش کشیدنِ کلمات به هنگامِ بی قراری!

حسِ گلایِ خشک شده لایِ دفترمو دارم! بو ندارم، طراوت و تازگی ندارم، خشکم اما هستم؛ یه گوشه لایِ دفترچه ی دنیا دارم خاک میخورم؛ برای آدمها پر از خاطره ام اما بی محتوام! کاش حداقل خودم میفهمیدم شبیه چی یا کی هستم!

آخرین نظرات

آنچه که باید در پاییز گفته شود.

شنبه, ۸ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۴۳ ب.ظ
محبوب مطلوبم!
چگونه تو را دوست داشته باشم که احساس رضایت کنی؟ چگونه برایت کافی باشم؟ راستش را بخواهی کافی نبودن دردناک است. شبیه سر خوردن ماهی در دست میماند؛ تا می آیی حس کنی که اورا داری؛ تا نوازشش میکنی از دستت میرود! و تو می مانی و اقیانوسی طوفانی که فقط باید به نگاه کردن از دور اکتفا کنی. چُنان من که هر ازگاهی می آیم پشت پنجره ی اتاقتان و از دور شما را کنار کتاب هایتان با یک لیوان چای در دست تصور میکنم. و بعد دور میشوم گویا هرگز نبوده ام. محبوب من سخت است دور بودن از شما!
اکنون در حوالی پاییز، از فرط دلتنگی گوشه ای از اتاق مچاله شده ام و برایتان مینویسم و چه فایده؟ من کلمات را برایتان کنار هم میگذارم اما شما هرگز قرار نیست انها را بخوانید...! من مثل کودکی که ماهی قرمز ش را چند ساعتی مانده به تحویل سال از دست داده ، بغض کرده ام و انگار دنیایم مرده است.
محبوب مطلوبم؛ لطفا در یکی از غروب های همین پاییز بیا؛ مراغافلگیر کن و در گوشم زمزمه کن: آمده ام که بمانم! شاید دوباره به زندگی برگشتم. منتظرت میمانم. لطفا تا قبل از خشک شدن ریشه ی وجودم در زمستان خودت را برسان.
به وقتِ هشتِ آبانِ یک هزار و چهارصد
۰۰/۰۸/۰۸ موافقین ۱ مخالفین ۰
نهال :))

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی